در این روزهای ضیافت خدا، طاق آسمان محله خاتمالانبیا (ص) بلند است و زمینش هم سربلند. انگار محله و کوچههایش وزن بیشتری دارند، وقتی رگههای قرآنی در این محله موروثیاند. خانوادههای بسیاری در اینجا قاری قرآن دارند؛ تعداد حافظان نیز در این محله کم نیست. برخی خانوادهها حتی سه حافظ قرآن دارند و زمانی در روز را به آموختن کتاب خدا اختصاص دادهاند؛ چه قرائت و چه حفظ و چه حضور در دورههای قرآنی.
محله خاتمالانبیا (ص) و کوچه و خیابانهای همجوارش یک رسم مسری دارد. اینجا آدمها عجیب با قرآن انس دارند. بیشاز هزار مستعد حفظ قرآن و حدود دویست حافظ در یک محله به مساحت ۳۷۰ هکتار زندگی میکنند که در کمترمحلهای در مشهد دیده میشود.
اغلب محلیهایی که حفظ را در مساجد محله و کلاسهای تخصصی آن میآموزند، دلشان میخواهد نور قرآن با حفظ سی جزء قرآن همیشه در زندگیشان تلألو داشته باشد، ولی قرآنآموزان بسیاری ناچار میشوند در جزءهای اولیه، حفظ زیرنظر مربیها را کنار بگذارند و سالها برای محدودیتهای مالی پشت خط حفظ میمانند. برای اغلب خانوادههای این محله که شوق حفظ دارند، همین هزینه ۳۸۰هزارتومانی برای سه ماه کلاس حفظ، یک اهرم سخت و بازدارنده است.
در این محله بیش از نیمقرن است کلاسهای متعدد قرآنی در خانهها و مساجد برقرار است؛ کلاسها و دوره قرآنهایی که شاید تعدادشان در بولوار توس به بیشاز صدتا برسد و هنوز هم برقرارند. بعداز چندسال از فعالیتهای قرآنی در محله، در مساجد و منازل شخصی که برخی زیرنظر سازمان اوقاف بودند، کلاسهای حفظ، پررونقتر و در سال۹۳ با اجرای طرح «حافظون» و «دارالتحفیظ» آموزشها منظمتر شد.
همان سال بود که تعلیمدیدگان حفظ قرآن از طرح حافظون آستان قدس رضوی به این محله آمدند تا وزن کلاسهای مساجد این محله بیشتر شود.
اولین کلاس شکلگرفته در مسجد فاطمهالزهرا (س) در توس ۶۴ و حسینیه بنتالحسین حضرت رقیه (س) در توس ۵۳ است. حالا و بعداز گذر این سالها به آن کلاسهای قرآنی پرریشه، دوازدهمربی خبره حفظ قرآن اضافه شدهاند.
اعظم مظفری که حافظ کل قرآن و یکی از مربیهاست، میگوید: قرآنآموزان ما از ششساله تا شصتساله هستند و البته بیشترین تعداد حافظان در کلاسهای حفظ، رده سنی ۹ تا ۱۶سال را شامل میشوند. آنها بسیار مشتاق به ادامه راهاند، ولی در هر دوازدهکلاسی که داریم، تعداد بسیاری هنرجو که شاید به پنجاه تا هفتادنفر برسند، جاماندگان پشت خط کلاسهای حفظ هستند؛ کسانی که باوجود هزینه اندک کلاسهای حفظ در این محله که از ۳۵۰ تا ۳۸۰هزارتومان برای ترم سهماهه است، نتوانستهاند ثبتنام کنند.
من در کلاسم هفتادنفر ثبتنامی دارم که بهدلیل هزینهها فقط هجدهنفر در کلاس حضور دارند و بقیه با اینکه مشتاق هستند، نمیتوانند شرکت کنند. خیلی از خانوادهها دوسهنفری میخواهند در کلاس حفظ شرکت کنند و هزینه کلاسهایشان بسیار سنگین میشود و از کلاس جا میمانند. از بین مربیان خانم گلمکانی و خانم افچنگی، دخترانشان هم حافظاند.
خانم موسوی هم از هنرجویانی است که دختر و پسرش حافظ قرآن هستند. اینجا اغلب خانوادهها همین مشکل را دارند. برخی با پول یارانه زندگی میکنند؛ چون کارشان کارگری و فصلی است و اغلب نمیتوانند بیشتر روزهای سال را کار کنند.
فاطمه گلمکانی که از مربیان خوب محله است و گاهی حتی در خانهاش کلاسهای رایگان برای آنهایی که خیلی به مشکل مالی خوردهاند، برگزار میکند، میگوید: بسیارند قرآنآموزانی که سه تا ۱۰ جزء قرآن را خواندهاند و بهخاطر هزینهها آن را رها کردهاند.
«ما مربیان از حقوقمان شاکی نیستیم؛ چون قرآن برای خودمان خوب است، برای خانوادهمان حسن دارد و برای جامعهای که در آن زندگی میکنیم، ولی چرا ما نباید فروشگاهی مخصوص حافظان داشته باشیم که کالاها را با تخفیف به آنها بدهد؟»
مظفری اینها را میگوید و ادامه میدهد: بچهای که تا هفتسال باید با برنامه حفظ پیش برود و از خوراک و تفریحش بزند که حافظ شود، چرا نباید با یک جایزه تشویق شود که ادامه راه خستهاش نکند؟ ذهن بچهها فرق میکند و آنها هنوز نمیدانند که خیلی کارها برای خدا انجام میشود و نیاز دارند که نتیجه برکت حفظ را با جایزه ببینند.
منِ مادر متوجه میشوم که با قرآن صبورتر و آرامتر میشوم و این تشویق خدا برای من است، اما بچه را تشویقهای دیگری برای ادامه راه، پرتوان میکند. خانوادههای اینجا توان پرداخت هزینه کلاس فرزندشان را هم ندارند؛ من از آستان قدس که مؤسسه تحفیظ ما هم زیرنظر آنهاست، خواستم که جایزه و تسهیلاتی درنظر بگیرند که این بچهها برای ادامه راه انگیزه پیدا کنند.
بیشترین استقبال از کلاسهای حفظ قرآن شهر مشهد ازسوی اهالی محله خاتمالانبیا (ص) است که در بخشی از حاشیه شهر قرار گرفته است. بههمیندلیل مؤسسه دارالتحفیظ برای این محله دو مدیر قرآنی در نظر گرفته است، درحالیکه محلههای دیگر یک مدیر قرآنی دارند. مظفری معتقد است: شاید یکی از دلایل اینکه اهالی توس بسیار از کلاسهای حفظ استقبال میکنند، این باشد که در این محله ریشه اعتقادات اسلامی بسیار قوی است و معنویت در این منطقه ارج و قرب بسیاری دارد.
او حرفهایش را با اظهار گله ادامه میدهد: برخی مساجد درخواست هزینه را مطرح میکنند و برخی خادمان مسجد برای دراختیار گذاشتن فضا برخورد خوبی با هنرجوها ندارند، چون کلاسها در زمانی خارج از وقت نماز برگزار میشود.
موسسه فرهنگی و قرآنی دارالتحفیظ ابوطالب (ع) از سال ۱۳۹۳ در محله خاتمالانبیا (ص) فعالیت میکند. حجتالاسلام والمسلمینسیدرضا حسینی، موسس و مدیرعامل این موسسه قرآنی، از تربیت بیش از دویست حافظ قرآن در محله خاتمالانبیا (ص) در سالهای اخیر خبر میدهد که از یک جزء تا سیجزء قرآن را حفظ کردهاند و هرسال هم برتعداد آنها افزوده میشود.
حجتالاسلام سیدرضا حسینی که مدیرعامل اتحادیه مؤسسات و تشکلهای قرآنی خراسانرضوی نیز هست، میگوید: علاوه بر حافظان قرآن کریم محله خاتمالانبیا (ص)، بیش از هزار هنرآموز قرآنی هم هستند که به دلایل گوناگون از جمله مشکلات مالی، هزینه کلاسها و شرایط خانوادههای حاشیه شهر پشت خط کلاسهای حفظ قرآن متوقف شدهاند.
حاج آقا حسینی از فعالیت ۱۰ مسجد محوری در محله خاتمالانبیا (ص) در زمینه حفظ قرآن میگوید و توضیح میدهد: دراین میان مسجد خاتمالانبیا (ص) و مسجد فاطمهالزهرا (س) بیشترین تعدا حافظ قرآن را دارند که در سطح شهر مشهد هم آمار ویژهای محسوب میشود.
مدیرعامل اتحادیه موسسات قرآنی خراسان رضوی یک خبر خوب هم برای علاقهمندان به حفظ قرآن دارد که بابت هزینه کلاسها از موهبت حفظ قرآن بازماندهاند. او میگوید: در نظر داریم در تعامل با سازمان فرهنگی و اجتماعی شهرداری کلاسهای حفظ قرآن را با هزینهای اندک و حتی برای عدهای رایگان در فرهنگسراهای شهر برگزار کنیم. در منطقه ۱۰ سه فرهنگسرا فعالیت دارند که اتفاقا یکی از آنها به نام فرهنگسرای خادمالشریعه در محله خاتم الانبیا (ص) قرار دارد.
اعظم مظفری، از مربیان کلاسهای حفظ قرآن محله خاتمالانبیا (ص) و حافظ کل قرآن است. از دوران کودکیاش تصویرهایی از صوت قرآن پدرش در خاطرش نقش میبندد و بعدها اشتیاقش به آیات و روایات قرآنی بیشتر میشود و تصمیم میگیرد حافظ کل شود.
اعظم خانم از روزهای کودکی میگوید. از روزهایی که پدرش به قرآن دوره شب جمعه تأکید داشت و همه خانواده را دور هم جمع میکرد. او هم کنارپدر مینشست و به قرائتش گوش میداد. برای اعظم مظفری آن لحظهها شوقی تا ته دنیا داشت و ثانیههایش را با هیچ بازی کودکانهای تاخت نمیزد. ادامه راه زندگی برای او، اما روی دیگری داشت.
مظفری میگوید: سالهای بعد از کودکی برای من اتفاقات ناگواری افتاد. بارها و بارها خدمت امامرضا (ع) رفتم و در حرم از او خواستم کمکم کند. یک شب با گریه به رختخواب رفتم. در خواب حس کردم آقا امامرضا (ع) چادری رنگی روی صورتم کشیدند. بعداز چند روز از آن اتفاق، خواهرم تصمیم گرفت به کلاسهای حفظ آستانقدس برود و خواست من هم همراهش ثبتنام کنم.
باید از شوهرم اجازه میگرفتم و فرزند کوچکم را هم باید درنظر میگرفتم. همهچیز جور شد و من قرآنآموز کلاس حفظ حرم شدم. اما مشکلات باز هم بر من چیره میشد. هربار که تصمیم گرفتم حفظ را برای مدتی کنار بگذارم، نشانهای در زندگی میدیدم که مانع این اتفاق میشد. در همان مسیر، مشکلات زندگی من و همسرم کمکم محو شد. همسرم کار دائمی پیدا کرد. وضعمان بهتر شد. من آرامتر و صبورتر شدم و این بسیاری از مشکلات را حل کرد. چشمم کمکم به زندگی باز شد و سعی کردم درست زندگی کنم.
الهه براتپور متولد سال ۸۸ و یکی دیگر از شاگردان کلاسهای حفظ محله خاتمالانبیا (ص) و هجده جزء قرآن را از بَراست. عشق حافظ قرآن شدن را مدیون مادرش است که قرآن را با قرائت خود در زندگیشان به جریان انداخت. او حالا هم حافظ کل قرآن است و هم مربی حفظ محله.
الهه از کلاس دوم دبستان حفظ را شروع کرد، اما چندسال پیش زمانی که مادرش اهتمام به یادگیری و حفظ کامل قرآن داشت، پای رحل او مینشست و به صوت مادر که داشت ذرهذره روح اهل خانه را صیقل میداد، گوش میکرد.
دختر حافظ قرآن محله خاتم الانبیا (ص) میگوید:، چون خانهمان هم در این محله است، حفظ را در مسجد فاطمهالزهرا (س) خیابان شهید ثنایی هم شرکت میکردم.
مربیانم خانم میری، خانم باری، خانم گلمکانی و خانم مظفری هستند. در خانواده ما به نماز و روزه و قرآن خیلی اهمیت میدهند و مادرم اولین عضو خانواده است که حفظ را شروع کرد و چند صفحه دیگر مانده است تا حافظ کل قرآن شود. او الان از مربیان طرح حافظون است.
مادرم به من گفته است که همراه حفظ به معانی و مفاهیم هم اهمیت دهم، چون دانستن معانی خیلی کمک میکند که بهتر بتوانیم حفظ کنیم. من خیلی سعی میکنم به آیات قرآن عمل کنم؛ مثلا در قرآن بر احسان به والدین خیلی تأکید شده است یا سعی میکنم نمازم را اول وقت بخوانم. قبل از حفظ قرآن، رفتارهای اشتباهی داشتم که سعی میکنم آنها را دیگر انجام ندهم. زمانهایی که درکنار درسهایم قرآن هم حفظ میکنم، ذهنم انگار برای درسهایم هم بازتر است.
بارها دوستان خودم و همسنوسالهایم در فامیل از برنامه حفظم میپرسند و بعضی از آنها هم به این راه نورانی آمده و تا حالا دوسه جزء را حفظ کردهاند. برای همسنوسالهای من حفظ کار جالبی است و اصلا سخت نیست. اگر خدا بخواهد، سهچهار سال دیگر حفظم تمام میشود و میخواهم معلم ریاضی شوم.
نرگس ودیعی متولد۶۴ و مادر چهار فرزند پسر است؛ میلاد، سجاد، محمدرضا و محمدطاها. یکی هجدهسال دارد و سرباز است، یکی دوازدهساله، یکی کلاساولی و یکی سهساله است. او دوسالی میشود که به حفظ قرآن میپردازد.
او از همان کودکی با ریاضی و قرآن انس عجیبی داشته است. حفظ برای او در حقیقت از همان صحنههایی آغاز شد که بیبی نقش اولش بود. سالها پیش فاطمه خویشاوندی یا همان بیبی چادر رنگیگلگلی بر سر نرگس میکرد و دستهای کوچکش را در دستهای مهربانش میگرفت و باهم به حرم میرفتند.
آنجا با اینکه قرآن را از بَر بود، از نرگس میخواست برای او و حاجخانمهای دیگر قرآن بخواند. میگوید: خودم هم علاقه بسیار زیادی به قرآن داشتم. یک روز در ماه بهمن سال۹۸ حفظ را شروع کردم. حافظه تصویریام خوب است و بین حروف و کلمات آیهها ارتباط ذهنی برقرار میکنم که حفظ برایم راحت باشد.
من از زمانهایی که بچهها خواباند یا سراغ درسهایشان رفتهاند یا در حیاط بازی میکنند، برای حفظ بهره میبرم. صبحهای زود یا عصرها برای من زمان مناسبتری است. بزرگترین تأثیری که قرآن در زندگی من داشته، دوری از بخل و حسد است و اینکه باید زیبا صحبت کنم.
قرآن برای منِ مادر، بسیار در تربیت فرزندانم مؤثر است. نسبتبه قبل خیلی صبورتر شدهام. فرزندانم هم حافظههای خوبی دارند و فرزند سهسالهام سوره توحید را خیلی راحت حفظ کرده است و برنامه دارم که آنها هم اگر علاقه داشتند، حافظ کل شوند. همسرم، مهدی قیاسی، بسیار همکاری میکند و بارها شیطنتهای بچهها را کنترل میکند تا من بتوانم راحت کار حفظ را انجام دهم و بسیار از او ممنونم.
میخواهم طی دو سال آتی، حفظ را به پایان برسانم. برای من دورههایی که در محله برگزار میشود و تحویل کار به مربی بسیار مؤثر است و سبب میشود که حفظ را با برنامه منسجمتری انجام دهم. حفظ باعث شده است که در همهجای زندگیام حضور خدا را حس کنم و این خودش یک معجزه است.